|
دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : raha
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم ! چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین سفر از فاصله ی دور حکایت دارد خسته با رفتن احساس رفاقت دارد دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم من که گفتم این بهار افسردنی است من که گفتم این پرستو مردنی است گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم. آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا جز دوری تو غم دیگری نیست مرا
نظرات شما عزیزان:
|